کتاب از سرد و گرم روزگار تالیف احمد زیدآبادی انتشارات نشرنی
معرفی کتاب از سرد و گرم روزگار :
کتاب حاضر اثر احمد زید آبادی می باشد که در خصوص خاطرات وی می باشد. احمد زید آبادی در خصوص معرفی کتابش چنین می نویسد : «این خاطرات کم حجم به نظرم نیازی به مقدمه ندارد. شاید فقط تاکید بر این نکته لازم باشد. که تمام تلاشم را کردم تا صادقانه و بی ریا روایت کنم. صداقت اما تنها اصل اخلاقی در زندگی بشر نیست. بلکه حفظ حریم و حرمت افراد فراتر از آن است. از این رو ، از نقل ماجراهای پرده درانه به کلی صرفنظر کردم. در عین حال ، آن جا که نیاز به بیان خاطره ای مضحک به منظور نشاندن لبخندی بر لب خواننده بود. گرچه به شرح صدر و وسعت نظر همشهریانم در سیرجان و منطقه زید آباد واقفم، از ذکر نام حقیقی افراد صرف نظر و یا از اسامی مستعار استفاده کرده ام.»
اندوهی که بخش هایی از این خاطرات بر دل می نشاند و یا لبخندی که بخش های دیگر آن بر لب می آورد. شاید به نوعی بیانگر سرشت کمیک-تراژیک حیات انسانی است. اما هم موقعیت های کمدی هم موقعیت های تراژیک، هر دو حاوی معنایی است که کشف آن ها شاید فلسفه خلقت ما آدمیان باشد.
بخشی از کتاب از سرد و گرم روزگار
من به علت آگاهی از مرزهای ایدئولوژیک مورد نظر مطهری، گاهی به برخی اظهارنظرهای افراد مسجدی ایراد میگرفتم. و از همین رو، برخی از آنها در گوش دوستان خود با اشاره به من میگفتند: «این بچه ایدئولوژیاش قوی است!»
به واقع، با خواندن آثاری از شریعتی و مطهری در کنار کتابهای مربوط به تاریخ اسلام، عملا نسبت به افراد مسنتر از خود به درک و فهم بیشتر و غنیتری از معارف دینی و غیردینی دست یافتم. برخی از آنها جوانانی بودند که به رغم ادعاهای بزرگشان، حتی یک کتاب را از سر حلاوت و حوصله به پایان نرسانده بودند و فقط از این طرف و آن طرف چیزهایی به گوششان می خورد.
این موضوع قاعدتا نوعی گستاخی فکری و رفتاری برایم رقم زد. که بعضا سبب کدورت برخی از افراد هم میشد. با این حال، هنوز درکم از اوضاع و شرایط سیاسی به کلی تیره و تار بود و از این جهت اغلب متاثر از بزرگترهایی بودم که از در دوستی و محبت درمیآمدند.
با این حساب در اوایل سال 58 از نظر سیاسی تحت تاثیر یکی از کارمندان آموزش و پرورش بودم که تقریبا هر روزه به کتابخانهی مسجد میآمد و از سر بیکاری مخ مرا به کار میگرفت. از آنجا که این کارمند دفتردار مدریهی جابری بود، او را از دورهی تحصیلم در آن مدرسه میشناختم. او با آن که از بچههای قدیم مسجد بود، ارادت غریبی به مهندس بازرگان و یارانش داشت و از نوع حکومتداری دولت موقت بیدریغ حمایت میکرد. طبعا من نیز حامی بازرگان شدم بدون آن که از اختلافهای روزافزون آن روزها بین نیروهای سیاسی سردرآورم. حمایتم از مهندس بازرگان ادامه داشت تا اینکه…
کتاب فوق توسط انتشارات نشر نی به چاپ رسیده است و در فروشگاه اینترنتی کتاب رنگی عرضه میگردد.
موضوع کتاب : کتاب دانشگاهی، عمومی، بیوگرافی، خاطرات، رمان و ادبیات
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.